کیاناکیانا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

کیانا زندگی مامانی و بابایی

من بهارم

چند روزی هست که کیانا خانوم دوست داره که بهار باشه و وقتی که صداش می کنی کیانا بیا پیش مامان می گه من بهارم. من هم می گم بهار خانوم ، خانوم بهار و کیانا هم  بعد می گم بیا بهار جونم بیا بغلم دلم برات تنگ شده و بعدش  و بعدش و خلاصه دختر گل ما حالا بهار شده و باید بهار صداش کنیم. عاشقتم نازدونه مامان . ...
23 تير 1393

خونه بدون تو سوت و کوره

  وقتی از سرکار می رم خونه و دختر نازنازی خونه نیست حسابی خونه ساکته و برام خیلی سخته . وقتی از در می یاد می گم عزیز دلم کجا بودی؟ می گه : خونه مامانی، می گم: از سرکار که اومدم گفتم این دخمل کجا رفته؟ این مخمل کجا رفته و کیانا  . بعدش ناز نازی می گه من نبودم خونه سوت و کور بود و من هم جواب آره عزیزم و دوباره کیانا  و آخرش من و دخملم  و این دیالوگ هر روز من و وروجک وقتی که خونه نیست و از درمیاید توی خونه. عاشقتم عزیز دلم. ...
9 تير 1393
1